زنم به خاطر یک راننده ترانزیت رهایم کرد | عاشقش بودم ؛ ماشین و خانه و کارگاه را به نامش زدم
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۱۱۸۵۵
به گزارش همشهری آنلاین، مرد ۴۱ ساله با بیان اینکه در آشفتهبازار زندگی دچار سردرگمی عجیبی شدهام درباره تلخترین روزهای زندگی خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت: ۱۱ ساله بودم که درس و مدرسه را رها کردم و شاگرد تراشکاری شدم. خیلی زود این حرفه را آموختم و در حالی که استادکاری ماهر بودم عازم خدمت سربازی شدم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هنوز آخرین روزهای پایان خدمت سربازی را میگذراندم که به پیشنهاد مادرم به خواستگاری دخترخالهام رفتم. تهمینه ۱۵ سال بیشتر نداشت، اما من هم عاشق ادب و اخلاق او بودم به همین خاطر خیلی زود مراسم ازدواج ما برگزار شد و من که کارگاه تراشکاری راهاندازی کرده بودم برای همسرم نیز زندگی مرفهی فراهم کرد؛ چراکه درآمد خوبی داشتم و اوضاع مالیم هر روز بهتر از گذشته میشد.
به دلیل علاقهای که به تهمینه داشتم، خودرو و خانه و حتی کارگاه را به نام او سند زدم و از سرویس طلا تا گوشیهای گرانقیمت برایش میخریدم، اما در حالی که ۲ فرزند دختر و پسر داشتیم از حدود ۴ سال قبل متوجه رفتارهای مشکوک او شدم که مدام با گوشی تلفن در حال پیامکبازی بود و لحظهای گوشی را از خودش جدا نمیکرد.
نوعروس بیوه دست به دامن قانون شد ؛ مرگ شوهر ۲ ماه بعد از ازدواج | آشنایی با جوان شیاد در سایت همسریابی ؛ کشف تصاویر زنان و دختران در موبایل همسر دختر نوجوان در دام زن مرموز | دخترم به خانه مجردی یک زن متاهل میرود و...البته همسرم در طول ۲۰ سال زندگی مشترک چند بار ادعا کرد که به من علاقهای نداشته و فقط به خواست پدر و مادرش احترام گذاشته است و از سوی دیگر هم از تهدیدهای مادر من ترسیده که به خواهرش گفته بالاخره تهمینه را در مسیر مدرسه میدزدیم! تهمینه این حرفها را گاهی بر زبان میراند، اما من حرفهای او را به شوخی میگرفتم.
شبی فرصت پیدا کردم و وارد محتویات گوشی تلفنش شدم. از آنچه میدیدم، خشکم زد. باورم نمیشد او با یکی از بستگان نزدیکم ارتباط داشته باشد. از آن روز به بعد دیگر زندگیم به هم ریخت چراکه او برای مردان غریبه دیگری نیز پیامک ارسال کرده بود. خلاصه یک روز او را تعقیب کردم و دیدم به منزل فرزین ـ یکی از بستگان نزدیک که ثروت زیادی دارد ـ رفت. آنجا بود که با چند تن از اطرافیانم تماس گرفتم، ولی در این هنگام همسرم از خانه بیرون آمد و همه چیز را انکار کرد.
دیگر سوءظن رهایم نمیکرد و همسرم مدعی بود که با کسی ارتباط غیراخلاقی ندارد، ولی من با آنچه در گوشی تلفن او دیده بودم حرفهایش را باور نمیکردم. بالاخره کار به جایی رسید که او در مقابل ادامه زندگی مشترک با من، حق طلاق هم از من گرفت. اما من همچنان از این وضعیت زجر میکشیدم تا اینکه تهمینه بالاخره طلاق گرفت و ۸ ماه بعد با مردی ازدواج کرد که راننده تریلرهای ترانزیتی بود. او مرا از خانه بیرون کرد و خودروام را نیز گرفت چراکه اسناد آنها به نام او ثبت شده بود.
اکنون دختر نوجوانم در کنار همسرم زندگی میکند و من به همراه پسرم حیران و سرگردان ماندهام تا شاید روزی سر همسرم به سنگ زمانه بخورد و به زندگی مشترک با من بازگردد.
با دستور سرگرد امیررضا فعال رئیس کلانتری معراج مشهد بررسیهای تخصصی و اقدامات مشاورهای این پرونده به کارشناسان دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.
کد خبر 812579 منبع: خراسان برچسبها ازدواج - طلاق خانواده حوادث ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: ازدواج طلاق خانواده حوادث ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۱۱۸۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنایت عشقی در خیابان جردن
به گزارش خبرنگار جامجم، ظهر بیستوششم فروردین امسال زنی با پلیس ۱۱۰تهران تماس گرفت و اطلاع داد زن و مردی در خیابانی در محله گاندی تهران مشغول دعوا هستند و مرد با چاقو ضربههایی به زن جوان زده است. همزمان با حضور ماموران در آنجا معلوم شد زن ۳۹ساله براثر اصابت ۱۹ضربه چاقو زخمی شده که به بیمارستان منتقل و ساعاتی بعد فوت شد. همچنین در تحقیقات از شاهدان معلوم شد ضارب، گوشی مقتول را هم برده است. با تحقیقات محلی هویت مقتول به دست آمد که همان حوالی ساکن بود. بعد از آن خانوادهاش شناسایی و خواهرش در تحقیقات گفت: خواهرم از شوهرش جدا شده و فرزندی داشت و در خانه اجارهای زندگی میکرد. با شاهرخ که سه سال از خودش کوچکتر بود دوست شده و قصد ازدواج داشتند. مدتی بود که اختلاف داشتند و گمان میکنم او قاتل خواهرم باشد.وقتی ماموران تصویر شاهرخ را به شاهدان جنایت نشان دادند، آنها او را بهعنوان متهم فراری معرفی کردند. وی تحت تعقیب بود تا اینکه دو هفته بعد رد او را در خانه روستایی پدرش در استان گلستان به دست آوردند و با حضور در آنجا متهم محاصره و بازداشت شد. متهم برای ادامهتحقیقات به شعبه هشتم بازپرسی جنایی تهران منتقل شد و گفت: پنج ماه پیش برای خرید به پاساژی در میدان ونک رفته بودم که با مقتول اتفاقی آشنا شدم. فهمیدم طلاق گرفته و بچه دارد. ارتباطمان ادامه داشت و به هم علاقهمند شده و قصد ازدواج داشتیم اما از یک هفته قبل شرایط عوض شد. دیگر مرا دوست نداشت. به تلفن و پیامهایم بیتوجه بود. میگفت قید ازدواج با او را بزنم. همین سردی رفتارش باعث شد که به او شک کنم. از کارم اخراج شده و حالم بد بود. سوءظن رهایم نمیکرد. رفتم چاقو خریدم و با او قرار گذاشتم. میخواستم به زور گوشی را از دستش بگیرم و آن را بررسی کنم. گوشی را نمیداد با شدت گرفتن درگیری ضربههایی به او زدم که فقط چهار ضربه آن را یادم هست.
متهم به قتل ادامه داد: وقتی افتاد گوشی را برداشته و فرار کردم. به محله امام حسین(ع) تهران رفته و گوشی و چاقو را در سطل زباله انداختم. نزد خانوادهام رفته و بعد از دو هفته دستگیر شدم.
سالار صنعتگر، بازپرس شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر به جامجم گفت: با اعتراف متهم به قتل او در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات از او ادامه دارد.